[هو]الغائِبِ عَن الحَواسّ ؛ او از حواس غائب است ( امام باقر/التوحید شیخ صدوق) خدا را نه می شود لمس کرد ، نه می توان دید، نه می شود بوئید و نه می شود چشید و نه شنیدنی است .  

هُو شَی ءٌ بخلافِ الاَشیاءِ ؛ خدا چیزی غیر از چیزها ست (امام صادق/التوحید شیخ صدوق)  خدا چیز دیگری است . 

[هو]مَن لا هُو الا هُو ؛ او  کسی است که کسی جز او نیست ( امام علی/التوحید شیخ صدوق) وقتی اوست ، دیگران در برابر او کسی به حساب نمی آیند .

.                                                 

.

.

نمی دانم چیست ! بیش از این هم نمی خواهم بدانم ؛ که هر کس درباره چونگی الله اندیشه کند هلاک می شود(اصول کافی/250) فقط این را می دانم که باید تسلیم او باشم ؛ چون هر که در آسمان ها و زمین است خواه ناخواه تسلیم او شده است (83/آل عمران)

یا مَن یألَه فِیهِ الخَلق و یُؤلَه اِلَیه ؛ ای کسی که خلق در مورد او سرگردان هستند و به سوی او در حرکتند (امام علی/التوحید)