شناخت وتشخیص
اساس و اوّل دین ، شناخت خداوند است و کمال شناخت او ، تصدیق به وجود اوست وکمال تصدیق به وجود او ، یکتا ویگانه دانستن اوست و کمال اعتقاد به یکتایی و یگانگی او ، پرستش خالصانه اوست و
پرستش او زمانی خالص می شود که از ذات او نفی هر صفتی بشود (نهج البلاغه /خطبه1) به بیانی دیگر بشناس ، باور کن ، یکتا کن و خالص شو تا آنگاه نفی صفات یا اثبات صفات با نفی تشبیه به دیگران توانی . یعنی اول به این "محکم" معرفت پیدا کن که ، چیزی مثل او نیست (11/شوری) آنگاه تشخیص صحیح درباره چگونگی سمیع و بصیر و علیم و قدیر بودن او و رابطه آنها با ذات او ممکن است ، به عبارتی مشخص می شود که ذات مقدس خداوند نا محدود و از هر صفت محدود کننده ای منزه است و این وجود انسان است که همچون کُره ایست که اولاً محدود است یعنی مرز دارد و ثانیا ً به بخش هایی تقسیم و توصیف می شود که هیچ کدام دیگری نیستند . حقایق الهی کتاب ، انسان کامل و جهان می باشند و این سه در خود نیز محکماتی دارند و متشابهاتی ، یعنی در کتاب ، در انسان و درجهان .فی المثل قرآن اساس و اولی دارد که محکمات هستند و آخری دارد که متشابهات اند .اوست که این کتاب را برتو نازل کرد که بخشی از آن آیات محکم است که اساس کتابند و برخی متشابه اند (7/آل عمران) اول باید به محکمات آن معرفت پیدا کرد تا هر جا به متشابه برخوردیم تشخیص منظور بر ما سهل و صائب آید . البته زمانی معرفت صحیح حاصل می گردد که تعلیمی صحیح و معلمی معصوم در کار باشد و اوّل معلم نیز از نظر رتبه رسول گرامی اسلام (ص) می باشد . پیروی از متشابهات بدون مراجعه به محکمات تنها پیروی عملی و نتیجه ای جز ایجاد فتنه و سردرگمی به دنبال ندارد . پیشروان این پیروی نیز مستعدانی هستند که در اثر نشستن شیطان بر سر راه مستقیم (۱۶/اعراف)و با اغواگری او به بیراه رفته اند و در واقع دچار زیغ و انحرف قلب گشته اند . اما پیروی از متشابهات با رجوع به محکمات پیروی ایمانی و عملی می شود با این توضیح که ، به متشابه تا محکم نشوند نمی توان "معتقد" شد و بعد از اعتقاد قلبی است که پیروی دیگر مذموم نیست و به بقاء در صراط مستقیم و یا ورود به آن امید است. دربیابان نتیجه ی به دنبال سراب رفتن تشنگی و گمراهی است اما با توجه به این محکم که " هر کجا آبی روان سبزه شود " تشخیص درست و نتیجه ی پیروی هدایت و سیراب شدن است و در نهایت نیز متشابه همان محکم و صفت همان ذات می شود .